اشعار آیینی خیمه...
خشک است کام تو ولی از قحط آب نیست

خشک است کام تو ولی از قحط آب نیست

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 28 دی 1402
صاحب اثر

خشک است کام تو ولی از قحط آب نیست

متن شعر

خشک است کام تو ولی از قحط آب نیست
هستی اسیر گرچه ! به دستت طناب نیست
.
از خون سر محاسنت آقا خضاب نیست
بر پیکر شما اثر آفتاب نیست
.
با نیزه بند بند تنت که جدا نشد
جسمت سه روز بین بیابان رها نشد
.
سنگین که شد سرت به روی نیزه ها نرفت
آوای استغاثه ی تو هر کجا نرفت
.
دیگر سنان میان دهان شما نرفت
ناموستان به کوفه و شام بلا نرفت
.
دندان به کاسه خورد ولی خیزران نخورد
اصلاً عصا به این بدن نیمه جان نخورد
.
.
.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *