اشعار آیینی خیمه...

درد و بلاها را تحمل می ‎کنیم ؛ آقا

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 15 بهمن 1396

درد و بلاها را تحمل می ‎کنیم ؛ آقا

متن شعر

درد و بلاها را تحمل می ‎کنیم ؛ آقا
اما به جان فاطمه دیگر بیا جانا

.

در زیر صد کوه و مصیبات و بلا ماندیم
راهی نمانده جز فرج ، تعجیل کن آقا

.

غم ‎های ما پیش مصیباتت مصیبت نیست
با این همه سخت است درد روزگار ما

.

تا ما تو را داریم پس دیگر چه غم داریم
قرآن تو را عترت تو را دارد دگر باز آ

.

زهرا تو را می ‎خواند از پشت در خانه
زینب تو را می ‎خواند ای نور دل زهرا

.

فرق شکسته از دل محراب می ‎گوید
برگرد ای ذرّیه ‎ی زهرای من ، بابا

.

راس بریده از تنور ، از دِیر ، از نیزه
هر دم تو را خواند بیا یابن الحسن مولا

.

جدّ غریبت را ببین زیر سم مرکب
که استغاثه دارد و گاهی دعا آقا

.

حاشا که از گودال ، آقایت تو را خواند
تو بی جواب او را رها سازی در آن غم ‎ها

.

از گوشه‌‎ ی ویرانه ‎ای یک دختر کوچک
دستی گرفته بر کمر دستی به سر آقا

.

باز آ که درد و داغ‎ های عترت و قرآن
درمان ندارد غیر تو ای یوسف زهرا

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *