اشعار آیینی خیمه...
در بهار زندگی رنگ خزان را دیده ای

رنگ خزان

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 24 خرداد 1403
صاحب اثر

در بهار زندگی رنگ خزان را دیده ای

متن شعر

در بهار زندگی رنگ خزان را دیده ای
هر چه را مقتل روایت کرده آن را دیده ای

.

سوز زهر آتش به جانت زد ولی در کودکی
تشنه لب ؛ سوزان ترین روز جهان را دیده ای

.

روز عاشورا میان خنده های کوفیان
ناله ی پیری به بالین جوان را دیده ای

.

در تمام عمر اگر می سوختی مثل رباب
روی دوش حرمله تیر و کمان را دیده ای

.

در میان خیمه ها وقت غروب آفتاب
لحظه لحظه اضطراب عمه جان را دیده ای

.

خاک عالم بر سرم در زیر سمّ اسب ها
جسمِ عریانِ بزرگِ خاندان را دیده ای

.

از درون خیمه هایی که در آتش سوختند
گوشواره بردن غارتگران را دیده ای

.

وقتی از زخم زبان کوفیان راحت شدی
تازه بعدش شامیان بد دهان را دیده ای

.

در کنار عمه جان ، در مجلس نامحرمان
بر لب قاری هجوم خیزران را دیده ای

.

داغ هایی که شمردم شمّه ای از داغ توست
هر چه را مقتل روایت کرده آن را دیده ای

.

.

.

علی ذوالقدر

.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *