دیروز اگر بودند دوشادوش مردم
امروز برگشتند در آغوش مردم
.
آن ها که محو عالم لاهوت هستند
آری ، همین هایی که در تابوت هستند
.
پس چیست پایان دل آشوبی خدایا
” لا نَعلَمُ مِنهُم ” به جز خوبی ، خدایا
.
یا رب ببین چشمان ما مبهوت ها را
باور نداریم عکس بر تابوت ها را
.
باور نداریم این چنین از ما گذشتند
در اوج می رفتند ، از دنیا گذشتند
.
تا بی نهایت ، تا خدا پرواز کردند
راه شهادت را دوباره باز کردند
.
این ها رها کردند پشت میزها را
تاریخ خواهد گفت خیلی چیزها را
.
تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری
در امتداد جاده ی خدمتگزاری
.
در گوشه ای از مرزها در جای دوری
در راه های ابری و صعب العبوری
.
مردی که عشق مردمش در سینه اش بود
شوق شهادت حسرت دیرینه اش بود
.
مردی که می فهمید درد کشورش را
آورد بین روستاها دفترش را
.
مردی از اقلیم بلند روشنایی
شد نسخه ی اصلی تکرار رجایی
.
یادآور تصویر لبخند بهشتی
از هر نظر مظلوم ، مانند بهشتی
.
این مرد در آن روز با همسنگرانش
پرواز کرد و رفت سوی آسمانش
.
آهسته پر زد سوی میقاتش ، نیامد
این دفعه ابراهیم از آتش نیامد
.
اینَک من و این چشم ها که اشک ریز است
بر شانه ، تابوت رئیسیِ عزیز است
.
درد و دریغ ! آن روح افلاکی نیامد
آن مرد با عمامه ی خاکی نیامد
.
برخیز ای آیینه ! با تو کار داریم
ما به دویدن های تو اقرار داریم
.
رفتی و بعد از سال ها آرام خفتی
چیزی به ما از خستگی هایت نگفتی
.
رفتی که درد دل کنی با حاج قاسم
امروز حتماً هست اینجا حاج قاسم
.
مهر فداکاری به نامت تا ابد خورد
مردم ! رئیسی خستگی را با خودش برد
.
تاریخ خواهد گفت از راهش ، مرامش
قبل از خیابان ها دل ما شد به نامش
.
تاریخ امروز است ، فردا می نویسند
این جمعیت تاریخ ما را می نویسند
.
این جمعیت یعنی که نامش ماندگار است
یعنی رئیسی همچنان خدمت گزار است
.
او یادمان داده ست که هر لحظه دیر است
خدمت بدون میز هم امکان پذیر است
.
تاریخ بنویسد که ما را آزمودند
جلادها از رفتنش خوشحال بودند
.
تاریخ بنویسد هر آن چیزی که دیده ست
این صحنه فرق بین جلاد و شهید است
.
تاریخ خواهد گفت که او کیست مردم
پایان کار او شهادت نیست مردم
.
ای سیّد ما ! مرشد ما ! رهبر ما !
ای تکیه گاه مطمئن کشور ما !..
.
این جمعیت با شوق دیدارت رسیده
آقا بیا که از سفر یارت رسیده
.
خورشید اگر باشی ، چُنان ماه اند این ها
آقا بیا که خسته ی راه اند این ها
.
هر کس وفا کرده ست با تو ، روسفید است
آن که فدای امر تو گردد ، شهید است
.
آری ! حیات ما ، ممات ما ، حماسی ست
لبخندها و اشک هامان هم سیاسی ست
.
از جان گذشتن ادعا نه ، پیشه ی ماست
«یا لیتنا کنا معک» اندیشه ی ماست
.
بیزار از مرگ به ناکامی ست این جان
قربان جمهوری اسلامی ست این جان
.
نصرت نصیب ما شود تا صبر با ماست
” یا لیتنا کنا معک ” تا قبر با ماست
.
.
.
محمد رسولی
.
نظرات