اشعار آیینی خیمه...
رمضان آمد و از لطف ببین آمده ام

رمضان آمد و از لطف ببین آمده ام

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 21 اسفند 1402
صاحب اثر

رمضان آمد و از لطف ببین آمده ام

متن شعر

رمضان آمد و از لطف ببین آمده ام

بین خوبان منِ آلوده ترین آمده ام

.

بغلت باز شده حس خجالت دارم

عرق شرم چکیده ز جبین آمده ام

.

مستحق نیستم این سفره ی رنگین تو را

من که دنبال کمی نان جُوین آمده ام

.

طالب بخشش و رحم و کرمت هستم چون

محضر عفو تو قطع به یقین آمده ام

.

در حضور تو گنه کردم و بگذشتی تو

همچنان دست گرفتی که چنین آمده ام

.

باز هم آمده ام با تو مناجات کنم

پس نه در ارک که در عرش برین آمده ام

.

میهمان توام و پای نهاده به رویِ

فرش نه روی پر روح الامین آمده ام

.

شب اول شده و میل نجف دارم من

یا علی گفتم و در حصن حصین آمده ام

.

بعلی‌‌‌‌‌ٍ بعلیٍ بعلیٍ العفو

منجی ام باش که با حبل متین آمده ام

.

دستگیرم تویی و حتم بر این دارم چون

دستبوسی شهِ خانه نشین آمده ام

.

تو بلندم بکن از روی زمین حالا که

مثل یک بچه که بد خورده زمین آمده ام

.

از زمین خوردن خود حرف زدم دیدم که

وسط روضه ی صدیقه ترین آمده ام

.

شب اول شده و سفره زهرا باز است

پی انگشتر افتاده نگین آمده ام

.

.

.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *