رو به حجاج به آوای جلی گفت رسول :
نیست حج احدی بی ولی الله قبول
.
جانشینْ خواند علی را به صراحت آن روز
خواند او را پدر دیگر امت آن روز
.
بعد از این او به همه ی خلق ولایت دارد
هر که دنبال علی نیست ، جهالت دارد
.
شادی محض به اندوه دلم غالب شد
هر زمان حرف علی بن ابی طالب شد
.
در سرم شعله کشد شوق تماشای نجف
نیست بر لوح دلم غیر الفبای نجف
.
خوش بر احوال کسی که شده مأمور ضریح
می رساند همه دم دست به انگور ضریح
.
به من ای کاش که یک خوشه تفضل می شد
بعد از آن بوسه به شش گوشه تفضل می شد
.
.
.
علی ذوالقدر
.
نظرات