اشعار آیینی خیمه...
عاشق شدن شاید .. اگر .. اما .. نمی خواهد
اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 18 خرداد 1403

عاشق شدن شاید .. اگر .. اما .. نمی خواهد

متن شعر

عاشق شدن شاید .. اگر .. اما .. نمی خواهد
مجنون نمی گوید مرا لیلا نمی خواهد

.

من آمدم دورت بگردم برنگردانم
شمعِ نگاهت گِردِ خود پروانه می خواهد

.

دنیا برای اهل دنیا من تو را دارم
آن که تو را دارد دگر دنیا نمی خواهد

.

امروز جایی نوکری کردم که اربابش
هرچه شود عذر مرا فردا نمی خواهد

.

عاشق میان سینه دارد یک حسینیه
عاشق برای گریه کردن جا نمی خواهد

.

هر کس که چای روضه را پَس می زند انگار
در جنّت است و آب کوثر را نمی خواهد

.

گریه کنت با دست بر سر می‌ زند یعنی
از غصه‌ ی ذبح سرت سر را نمی خواهد

.

از کربلا چه گفته پیغمبر که بعد از آن
گویی تو را در بطن خود زهرا نمی خواهد

.

رو می زند خیمه به خیمه پیش اصحابت
تنهایی‌ ات را زینب کبری نمی خواهد

.

داغ علی اکبر به جانت آتش افکنده
جسم تو دیگر تابش گرما نمی خواهد

.

حداقل یک پارچه رویت بیندازند
پوشاندن پیکر دگر فتوا نمی خواهد

.

از کربلا تا کوفه و از کوفه تا به شام
راهب فقط فهمید مویت شانه می خواهد

.

.

.
گروه شعری یا مظلوم

.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *