عاشق شدن شاید .. اگر .. اما .. نمی خواهد
مجنون نمی گوید مرا لیلا نمی خواهد
.
من آمدم دورت بگردم برنگردانم
شمعِ نگاهت گِردِ خود پروانه می خواهد
.
دنیا برای اهل دنیا من تو را دارم
آن که تو را دارد دگر دنیا نمی خواهد
.
امروز جایی نوکری کردم که اربابش
هرچه شود عذر مرا فردا نمی خواهد
.
عاشق میان سینه دارد یک حسینیه
عاشق برای گریه کردن جا نمی خواهد
.
هر کس که چای روضه را پَس می زند انگار
در جنّت است و آب کوثر را نمی خواهد
.
گریه کنت با دست بر سر می زند یعنی
از غصه ی ذبح سرت سر را نمی خواهد
.
از کربلا چه گفته پیغمبر که بعد از آن
گویی تو را در بطن خود زهرا نمی خواهد
.
رو می زند خیمه به خیمه پیش اصحابت
تنهایی ات را زینب کبری نمی خواهد
.
داغ علی اکبر به جانت آتش افکنده
جسم تو دیگر تابش گرما نمی خواهد
.
حداقل یک پارچه رویت بیندازند
پوشاندن پیکر دگر فتوا نمی خواهد
.
از کربلا تا کوفه و از کوفه تا به شام
راهب فقط فهمید مویت شانه می خواهد
.
.
.
گروه شعری یا مظلوم
.
نظرات