اشعار آیینی خیمه...
غمگین زمین ، گرفته زمان ، تیره‌ گون هواست

دریای گریه

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 29 مرداد 1397
صاحب اثر

غمگین زمین ، گرفته زمان ، تیره‌ گون هواست

متن شعر

غمگین زمین ، گرفته زمان ، تیره‌ گون هواست
امروز روز گریه و امشب شب عزاست

.

تا خوشه‌ های بغض ، گل گریه می‌ دهند
از تنگنای سینه ی ما ناله‌ ها رهاست

.

در سوگ آفتاب مدینه ، به سوز و آه
با صاحب‌ الزمان دل ما نیز همنواست

.

داغی‌ ست سینه‌ سوز غم باقرالعلوم
گر خون بگریَد از غم او آسمان رواست

.

هم وارث تمامی اوصاف حیدر است
هم مخزن تمامی اسرار مصطفاست

.

ذکرش امیدبخش دلِ هرچه ناامید
نامش شفادهنده ی هر درد بی‌ دواست

.

ای روح آسمانی از این داغ جانگداز
فریاد خاک امشب تا عرش کبریاست

.

سوزی که قطره قطره تو را آب کرد و سوخت
این زهر نیست بلکه همان داغ کربلاست

.

ای جان ما فدای غم غربت بقیع
قبرت بقیع نیست که در سینه‌ های ماست

.

امشب هزار پنجره دل گریه می‌ کنیم
با غربت بقیع ، دل شیعه آشناست

.

شمعی به روی تربت پاک تو نیست … آه
این‌ جا مگر نه این‌ که مزار امام ماست

.

تنها نه از غم تو مدینه عزا گرفت
در بارگاه قدس کنون محشری به‌ پاست

.

امشب ” خروش ” ! آن نفس حق که تا سحر
دریای گریه را به خروش آورد کجاست

.

.

.

عباس شاه‌ زیدی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *