قدم قدم به حضورت چکیده اشک مدامم
منم که شوق سراسر برای عرض سلامم
.
برای اذن زیارت پر از تلاطم اشکم
برای عرض ارادت چه الکن است کلامم
.
چنان غبار رسیدم به خاک بوسی دریا
مردّدم که خودم را در این حرم چه بنامم
.
سلام می دهم از هر کجای شهر به سویت
که با سلام تو آغاز گشته صبحم و شامم
.
سلام بر تو ! جگرگوشه ی عزیز پیمبر !
سلام زهره ی زهرا ، سلام ماه تمامم
.
سلام دختر باران ! سلام کوثر قرآن !
سلام خواهر خورشید ! نور چشم امامم !
.
چه عطر و بوی ملیحی ست در بهشت تو بانو
رسیده رایحه ی مشهدالرضا به مشامم
.
چه آرزوی قشنگی ست من شهید تو باشم
چه آرزوی قشنگی ست این که حُسن ختامم …
.
.
.
یوسف رحیمی
.
نظرات