اشعار آیینی خیمه...
ما نبودیم و دل ما بود جای اهل بیت

بانوی ایران

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 26 اردیبهشت 1403

ما نبودیم و دل ما بود جای اهل بیت

متن شعر

ما نبودیم و دل ما بود جای اهل بیت
شکر حق شد کار و بار ما ثنای اهل بیت

.
شکر حق تا پای جان هستیم پای اهل بیت
ما همه هستیم تسلیم رضای اهل بیت

.

زیر دِین حیدر و زهرای ایرانیم ما
بنده ی معصومه خاتون و رضا جانیم ما

.

ساقیا کوثر بده ، خیر فراوان آمده

مژده از قم می رسد بانوی ایران آمده

.
زینب کبرای آقای خراسان آمده
قبله گاه دختران نسل سلمان آمده

.

آمده تا بر کنیزان علی یاور شود
مثل زهرا مثل زینب شیر زن پرور شود

.

جان ما قربان این دریای عشق و گوهرش
هست آری معجز موسای ما این دخترش

.
هر زمان گردد رضا دلتنگ روی مادرش
زائر زهرا شود با یک نظر بر خواهرش

.

من یقین دارم نیاورد و نمی آرد خدا
حضرت معصومه ای تر از علی موسی الرضا

.

این کریمه هست سر تا پا شبیه مادرش
می دهد بوی نجف این خاک عالم پرورش

.
می شود العبد ، بهجت با گدایی درش
ما که جای خود همه علامه هامان نوکرش

.

تا قیامت شیعه ی اثنی عشر ممنون اوست

کل توضیح المسائل های ما مدیون است

.

هر که سلطانش رضا شد رعیت معصومه است
هر چه ما داریم ، لطف هجرت معصومه است

.
راه آزادی زن در عفت معصومه است
فقه ما کل اصولش حضرت معصومه است

.

حضرت معصومه در ایران نمی آمد اگر
ما نبودیم عاشق زهرا و حیدر این قدر

.

دختر باب الحوائج زود حاجت می دهد
قبل حاجت خواستن بی هیچ منت می دهد

.
هیچ می خواهیم ما و بی نهایت می دهد
این کریمه یاد حاتم هم کرامت می دهد

.

ما ز لطفش آب می خواهیم و کوثر می دهد
دست و دلبازی او بوی برادر می دهد

.

چادرش چون چادر زهرا قیامت می کند
چادرش مردانه از حیدر حمایت می کند

.
چادرش هر نامسلمان را هدایت می کند
رشته ای از آن دو عالم را شفاعت می کند

.

کی ز فردای قیامت واهمه داریم ما
سایه سار رحمت دو فاطمه داریم ما

.

ای فراتر از همه ای بی کران در بی کران
مهربانانه به ما تو راه را دادی نشان

.
داده ای هدیه به ایران سهله ای در جمکران
با تو می گردند مردم زائر صاحب زمان

.

با دعای فاطمه کی راه گم داریم ما
جمکران و مشهد و شیراز و قم داریم ما

.

ای تمام دردهایم را مداوا فاطمه
ای همه سرمایه ی روز مبادا فاطمه

.
می شود با گوشه چشمت قطره دریا فاطمه
اشفعی لی فاطمه یا فاطمه یا فاطمه

.

آبرویم را بخر ای دختر باب المراد
وقت مرگ من بیا جان رضا ، جان جواد

.

.

.

محمدحسین رحیمیان

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *