اشعار آیینی خیمه...
نصیحت پدرم مانده است در گوشم
اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 10 خرداد 1403

نصیحت پدرم مانده است در گوشم

متن شعر

نصیحت پدرم مانده است در گوشم

که روز فقر ، شبش نان روضه نفروشم

.

غم گرسنگی ات قوت غالب من شد

همیشه در وسط روضه اشک می نوشم

.

قسم به کتری جوشیده در حسینیه

که با کسی که نخواهد تو را نمی جوشم

.

گرفت نور خدا زندگی تاریکم

به لطف شعله ی در چلچراغ بر دوشم

.

حسین گفت پدر جای لای لایی شب

شراب ریخت به جانم هنوز مدهوشم

.

به چار گوشه‌ی قبرم قسم که بعد از مرگ

برای تنگی قبرم گدای شش گوشم

.

کفن که دستِ‌ مرا بست ؛ دست تو باز است

و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم

.

چرا به یاد لب تشنه ات نمی میرم

مرا ببخش عزیزم که آب می نوشم

.

مصیبت پدر و مادرم ز یادم رفت

مصیبت پسر تو نشد فراموشم

.

میان روضه ی بزم یزید فریادم

به یاد شام غریبان اگر که خاموشم

.

عزیز فاطمه خیلی برای من سخت است

تو پاره پیرهنی ، من لباس می پوشم

.

.

.

گروه شعری یا مظلوم

.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *