چشمم به پرچم خیره مانده بی قراری می کنم
دارم برای نوکری لحظه شماری می کنم
.
یا سینه زن ، یا گریه کن ، یا چای ریزِ هیاتم
در روضه ات هر سال با اذن تو کاری می کنم
.
یا سیدالمظلوم ! آقا جان ! محرّم لازمم
هر شب اگر از چشم هایم اشک ، جاری می کنم
.
با معصیت های جدیدی آمدم ! امّا ببین –
با نیّت توبه برایت سوگواری می کنم
.
اربابِ خوبم ! بیشتر از پیش تحویلم بگیر
چون بیشتر از پیش احساس ” نداری ” می کنم
.
شال عزایت را به شعرم می کشم با یک سلام
جان می دهم با بغض ، مرثیه نگاری می کنم
.
پای لهوفِ تو ؛ چه بی تابانه می گویم حسین
گریه برای تکّه تکّه زخمِ کاری می کنم
.
مقتل از آنجا که به نصبِ نعل تازه می رسد
بر صورت و سر می زنم ! بد بی قراری می کنم !
.
.
.
شاعر : مرضیه عاطفی
.
نظرات