چشم ها دریا شد از معراجِ ناگاهِ رئیسی
هست چون داغِ بهشتی ، داغ جانکاه رئیسی
.
جان شیرین در ره خدمت به محرومان فدا کرد
سیدِ مستضعفان بود آیت الله رئیسی
.
خستگی را خسته کرد و لحظه ای ننشست از پا
آفرین بر عزمِ جزم و جانِ آگاه رئیسی
.
او شهادت را به جان و دل پذیرا بود از اول
وین شهادت بود تنها مرگ دلخواه رئیسی
.
پهنه ی هفت آسمان را زیرِ پایِ دل نهادند
یاوران پاکباز و جمعِ همراه رئیسی
.
اتفاق ورزقان بر ما بسی تلخ است آری
تلخ تر از آن وداعِ روی چون ماه رئیسی
.
باید از خود بگذرد با نیّت خدمت به مردم
هر که می خواهد گذارد پای در راه رئیسی
.
.
.
همایون علیدوستی
.
نظرات