اشعار آیینی خیمه...
گریه کنم اگر همی بهر تو گریه می کنم

گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می کنم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 27 خرداد 1403

گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می کنم

متن شعر

گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می کنم

ورنه ز دیده ام عبث اشک رها نمی شود

.
گرد حرم دویده ام صفا و مروه دیده ام
هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود

.

جز سر غرق خون تو ، که شد چراغ قافله

رأس بریده بر کسی ، راهنما نمی‌ شود

.ای بدن تو غرق خون وی سر روت لاله گون
با چه خضاب کرده ای ؟ خون که حنا نمی شود

.

کرببلا و کوفه شد ، سخت به عترتت ولی
هیچ کجا به سختیِ شام بلا نمی‌ شود
.
چوب به دست قاتلت ، سوخت و گفت این سخن
جای سر بریده در طشت طلا نمی‌ شود

.

.

.

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

.

حمایت از سایت خیمه

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *