گله ای نیست اگر غصه ی بی حد داریم
خلوتی هست که در گوشه ی مشهد داریم
.
ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم
چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم
.
گفته سر می زند آنگونه که از سلمانی
این قراری ست که با صاحب مرقد داریم
.
ما گنهکارترین ها وسط صحن رضا
آنچه در خُلد برین خلق ندارد داریم
.
روضه می خوانم از آن شاه که در اندوهش
دیده ای در طلب اشک مقیّد داریم
.
ای اباصلت ! عبا را نکشد کاش به سر
از عبا ما چه قدر خاطره ی بد داریم
.
شاه بر شانه ی خم ، پیکر خود را می برد
با عبا داشت علی اکبر خود را می برد
.
.
.
مسعود یوسف پور
.
نظرات