خادم شاه خراسان مزد خدمت را گرفت
وقتی از آقایش امضای شهادت را گرفت
.
هر کسی عیدی گرفت از محضر شمس الشموس
او هم از مولای خود قول شفاعت را گرفت
.
شک نکن با پای دل رفته ست تا پایین پا
در مسیر ورزقان اذن زیارت را گرفت
.
بی گمان خدمتگزار خلق بودن نعمت است
از ولی نعمت شبی توفیق خدمت را گرفت
.
آن که دستانش دخیل پنجره فولاد بود
دستگیری کرد و دست بی بضاعت را گرفت
.
بارها فرمود : مدیون امام هشتم ام
خادم این آستان از خود منیت را گرفت
.
در مسیر بندگی آن قدر تقوا پیشه کرد
تا خدا از سینه اش حب ریاست را گرفت
.
در میان پیروان مکتب سید علی
بیشتر از هر کسی پشت ولایت را گرفت
.
از منادی های وحدت بود و یار رهبرش
موعد فتنه گریبان دوئیت را گرفت
.
یک تنه شد خار چشم مفسدین محتکر
نبض آقازاده های اهل غارت را گرفت
.
مرد میدان بود و از چنگ اجانب بارها
با زبان دیپلماسی حق ملت را گرفت
.
ارمغان آورد عزت را برای میهنم
بعد برجامی که از ما شان و شوکت را گرفت
.
وعده ی صادق محقق شد به لطف همتش
از وحوش منطقه افسار قدرت را گرفت
.
می شود جان داد در راه امام عصر خود
می توان از دست مهدی اذن رجعت را گرفت
.
حاج قاسم می رسد امشب به استقبال او
او که از شاه خراسان مزد خدمت را گرفت
.
.
.
علیرضا خاکساری
.
نظرات