اشعار آیینی خیمه...

روضه

کوفه یک شهر پر آشوب و پر از نیرنگ است

کوفه یک شهر پر آشوب و پر از نیرنگ است
سلام ایزد منان ، سلامِ جبرائیل

سلام ایزد منان ، سلام جبرائیل
نمانده پیرهنت دریده شد کفنت

نمانده پیرهنت دریده شد کفنت
چند روزی است جهان دور سرم می گردد

چند روزی است جهان دور سرم می گردد
از ابتدای گدا بودنم گدای توام

از ابتدای گدا بودنم گدای توام
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد

باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
خشک است کام تو ولی از قحط آب نیست

خشک است کام تو ولی از قحط آب نیست
پا از گلیم بیشتر انداخته گدا

پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
دست اجل بار دگر اشتباه کرد

دست اجل بار دگر اشتباه کرد
یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست

یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست
به نام عشق که زیباترین سر آغاز است

به نام عشق که زیباترین سر آغاز است
خاندان نبوی دست به دستش دادند

خاندان نبوی دست به دستش دادند
خواندن روضه ات از بس که جگر می خواهد

خواندن روضه ات از بس که جگر می خواهد
اومدی اما حالا دیگه دارم میفتم از پا

اومدی اما حالا دیگه دارم میفتم از پا
یه گوشه خواب بودم خیلی آروم

یه گوشه خواب بودم خیلی آروم
اومدم با این دلم دعا کنم

اومدم با این دلم دعا کنم
باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
هر بلایی سرم آمد به فدای سر تو

هر بلایی سرم آمد به فدای سر تو