اشعار آیینی خیمه...

نوحه ی حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

راه چاره برام نموند

راه چاره برام نموند
بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم
منم و شهر نامردی

منم و شهر نامردی

ای کاش نامه‌ ام را از یار می‌ نوشتم

وا کرد کم کم

اشک تو چشمام دل پر درده

گشته سیه پوش جمله ی آفاق

گفتم حسین و ناله کشیدم

غصه و غم شد شروع

اون که باوفاتر از هر مرده

قسم به مسجد به محراب کوفه

بسته ست همه درها به روم

علینا بالعزا ، علینا بالبکا

باورش سخته وقتی می بینی

سلام خدا بر تو ای جان عالم

ای ارباب عالم

کوفه نیا حسین برات نوشتم که بیای آقا

غریبم و ندارم آشنایی