اشعار آیینی خیمه...

^ برخیز و ببین عاقبت و آخرمان را

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 10 آبان 1397

^ برخیز و ببین عاقبت و آخرمان را

متن شعر

برخیز و ببین عاقبت و آخرمان را
لب های ترک خورده و چشم ترمان را

.

برخیز که از باغ خزان خورده ببینی
گل های کبود آمده ی پرپرمان را

.

در آتش خیمه دل من رفت مدینه
آمد نظرم سوختن مادرمان را

.

بعد از تو و عباس حرم رفت به غارت
طوفان ستم برد زر و زیورمان را

.

کم بود بیفتم به خدا از روی ناقه
بر نیزه که دیدم سر آب آورمان را

.

از شهر پدر مانده ام آخر چه بگویم

در کوفه شکستند برادر سرمان را

.

در امنیت کامل چشمان تو بودیم
با نیزه گرفتند که دور و برمان را

.

یک شهر به ما خیره و من خیره به چشمت
دیدی تو خودت از روی نی محشرمان را

.

جان دادن ما در ملا عام طبیعی است
هر چند نبرده ست کسی معجرمان را

.

از شام همین قدر بگویم که شکستند
با ضرب لگد شاخه ی نیلوفرمان را

.

در فکر ربابیم همه گر چه گرفتیم
گهواره ی چوبی علی اصغرمان را

.

.

.

سید حجت بحرالعلومی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *