^ نه فقط ثروت خود را نه ، که حاتم گونه
نه فقط ثروت خود را نه ، که حاتم گونه
شد کریم آن که کرم داشته خاتم گونه
.
شد کریم آن که به عالم اثرش را بخشید
حیدری مسلک و پیغمبر اکرم گونه
.
به تماشای تو آن گونه پُر از شوقم که
گونه ام پُر شده از گریه ی شبنم گونه
.
مجتبایی ؟ حسنی ؟ یا که کریم اللهی ؟!
ای خدا سانِ ملک زاده ی آدم گونه
.
کاش از کوچه و غم های تو عبدالزهرا
مقتلی ثبت کند اِبْن مُقَرَّم گونه
.
گوش که جای خودش سُرخ تر از سُرخ شود
بی گُمان از اثر سیلی مُحکم ، گونه
.
تحت تاثیر از این ضربه پریشان بشود
هم که چشم و مُژه هم دست و سر و هم گونه
.
ربط دارد به تو و عشق تو در باب حسین
این که شد ماه صفر نیز مُحرَم گونه
.
رفته از بین اگر بر اثر سُم گونه
از درون زخم شده بر اثر سَم ، گونه
.
.
.
مهدی رحیمی
.
نظرات