اشعار آیینی خیمه...

^ ادب کنیم و به خیرالورا سلام کنیم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 19 آذر 1397

^ ادب کنیم و به خیرالورا سلام کنیم

متن شعر

ادب کنیم و به خیرالورا سلام کنیم
پس از نبی به شه لافتی سلام کنیم

.
بیا به حضرت خیرالنّسا سلام کنیم
به ماه نیمه ی ماه خدا سلام کنیم

.

” سلام حضرت دلبر ، سلام قرص قمر “
سلام عصاره ی ناب محمّد و حیدر

.

سلام ای ثمر کوثر خدای علی
سلام ای جلوات خدانمای علی

.
سلام ، پاسخ شیرین ربّنای علی
تو آمدی به زمین تا که پا به پای علی

.

به داد این همه بیچاره ی گدا برسی
شبیه یک پدر مهربان به ما برسی

.

چه قدر فاطمه خوشحال شد از آمدنت
مدینه کعبه ی آمال شد از آمدنت

.
دعا چه قدْر سبکبال شد از آمدنـت
سپیدْ بخت و خوش اقبال شد از آمدنت

.

پر از تب تو و مستی بی حساب شدیم
نه اربعین ، شب نیمه ، شراب ناب شدیم

.

خوش آمدی به زمین ، با دَمِ پیمبری ات
خوش آمدی به زمین ، با وقار مادری ات

.
خوش آمدی به زمین ، با شکوه حیدری ات
شبِ ظهور تو ، ماییم و ذرّه پروری ات

.

نشسته ایم همه با تو هم سخن هستیم
دم سحر شده و مست ” یا حسن ” هستیم

.

چه قدر طعم لب سرخ تو چشیدنی است
چه قدر ناز ملیحانه ات کشیدنی است

.
جمال ماه تو ای حُسن محض دیدنی است
به نقد جان گران عشق تو خریدنی است

.

سخن به وصف تو هرگز به انتها نرسد
” به حُسنِ خُلق و وفا کس به یار ما نرسد “

.

چه قدر در رمضان ، گفتن از تو می چسبد
چه قدر وقت اذان ، گفتن از تو می چسبد

.
چه قدر با هیجان گفتن از تو می چسبد
و در قُصورِ جنان ، گفتن از تو می چسبد

.

چرا که گفته نبی : سیّدالشّبابی تو
که چشمْ روشنی مُـوْقفِ حسابی تو

.

از آفتابِ جهانْ تاب ، آفتاب تری
تو از تمام قبیله ، نبی مآب تری

.
تو صاحب کرم و لطف بی حساب تری
تو از همه ، به جلالت ابوتراب تری

.

اگر تو جلوه کنی آن چنان که می باید
خـروش ” یا حسن ” از هر کناره می آید

.

تبسّم تو ، تمنّای هر چه آیینه سـت
تویی طبیب دل هر کسی که غمگین است

.
صدای گرم تو تسکین درد سنگین است
فدای لهجه ی قرآنی ات که شیرین است

.

عجیب نیست که در کوچه راهبندان است
حسن نشسته و مشغول ختم قرآن است

.

طلب کنم ز خدا رزق خود به نام ” حسن “
که سفره ی دو جهان است بار عام حسن

.
چرا به سجده نیفتم به احترام حسن ؟
” حسن امام من است و منم غلامِ حسن “

.

کریم آل مُحمّد ، به روز رستاخیز
 “به جز ولای توأم نیست هیچ دستاویز “

.

خیال می کنم امشب که او حرم دارد
مضیف دارد و صحن و ضریح هم دارد

.
در آستانه ی خود ، خادم عجم دارد
کنار نام حسین ، اسم او عَلَم دارد

.

خیال می کنم امشب مدینه آزاد است
بقیع چون حرم شاه طوس ، آباد است

.

.

.

محمد قاسمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *