خسته ام از تنهایی
دلگیرم از این مردم
.
خانوم من ، رفتی و من جاموندم
.
پاشیده از هم حالم
پاشیده از هم دنیام
.
پاشو ببین چجوری تنها موندم
.
می خواستم با هم باشیم ، نشد
دور از درد و غم باشیم ، نشد
.
محسن باشه پیش ما ، نشد
داد از دست این دنیا ، نشد
.
هر چی خواستم كه بهتر شی ، نشد كه نشد …
دوباره پاشی مادر شی ، نشد كه نشد …
.
شبا دلم میگیره
حسن داره می میره
.
فاطمه جان ، كاشكی میشد برگردی
.
خونِ چشای زینب
عزا می گیریم هر شب
.
نگو به من ، منو فراموش كردی
.
حال ما بی تو بهتر ، نشد
هیشكی مثل تو مادر ، نشد
.
هر چی خواستم قبل رفتنت
بردارم میخ این در ، نشد
.
درد تو اون روزا كمتر ، نشد كه نشد …
تو بمونی بیش حیدر ، نشد كه نشد …
.
هر چی خواستم كه بهتر شی ، نشد كه نشد …
دوباره پاشی مادر شی ، نشد كه نشد …
.
با كی بگم از دردام
چند وقته خونه چشمام
.
هنوز توو گووووشمه صدای مادر
.
راهمونو سد كردن
اونایی كه نامردن
.
نشد سپر ، بشم برای مادر
.
جوری زد سیلی كه شد ، كبود
سیلی از این محكم تر ، نبود
.
خواستم مانع شم اما ، نشد
هر كاری كردم بابا ، نشد
.
صورتش بعد از این بهتر ، نشد كه نشد
مادرم دیگه اون مادر ، نشد كه نشد
.
هر چی خواستم كه بهتر شی ، نشد كه نشد …
دوباره پاشی مادر شی ، نشد كه نشد …
.
.
شاعر : سجاد محمدی
.
نظرات