اشعار آیینی خیمه...

^ هرچند که در عشق به وسواس رسیدیم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 21 فروردین 1398

^ هرچند که در عشق به وسواس رسیدیم

متن شعر

هرچند که در عشق به وسواس رسیدیم
لب تشنه به سرچشمه ی احساس رسیدیم

.
با شبنمی از اشک به الماس رسیدیم
وقتی به در خانه ی عباس رسیدیم

.

ای عشق ! دخیلیم به لبخند ملیحت
پر می کشم امشب به تمنای ضریحت

.

تا بودم و تا هستم و تا عشق تو باقی ست
تا در دلم احساس خوش یاس و اقاقی ست

.
تا در سر من شور حجازی و عراقی ست
سرمستم و مستی من از حضرت ساقی ست

.

ساقی نجف ! از می سقای تو مستم
مابین دوراهی نجف – علقمه هستم

.

امشب حرم کعبه همین بیت گلین است
بنت اسد امشبمان ام بنین است

.
با نام علی نام ابالفضل قرین است
والله اسدالله همین است همین است

.

یعنی که علی آمده از راه دوباره
بنت اسد آرد اسدالله دوباره

.

خوب است که من بعد نیاید سحر از راه
وقتی که بلند است شب از طلعت این ماه

.
ماهی که درخشیده به دستان یدالله
ای دست نگاه حسد از روی تو کوتاه

.

شب بارقه ای در دل چشمان سیاهت
لاحول و لا قوه الا به نگاهت

.

آیا قلمی هست که روزی بتواند
تا مدح تو را بر خط دفتر بنشاند

.
اوصاف تو باید به جنونم برساند
جا دارد اگر عالمی از شوق بخواند

.

ای اهل حرم میر وعلمدار رسیده
سقای حسین سید و سالار رسیده

.

کافی ست قدم رنجه کنی در دل پیکار
کافی ست بگیری به کفت تیغ ، علی وار

.
دشمن شود از ضربه ی شمشیر تو بیزار
کی آینه ی تیغ تو گیرد رد زنگار

.

ای معرکه مغلوب تو و غرش خشمت
بی جان شده جسم همه با تیغ دو چشمت

.

در وصف تو در کام گرفتیم زبان را
مشتاق تو دیدم طپش هر ضربان را

.
عشق تو برانگیخته ادیان جهان را
مسحور خودش کرده دل ارمنیان را

.

چون آذریان امشب ، می خوانمت از جان
قربانون اولوم عباس جانیم سنه قربان

.

من قطره ی وامانده ی دریای وصالم
من سائل هر روز و گدای سر سالم

.
نام تو به لب دارم و بهتر شده حالم
مشتاق زیارت شده ام بین خیالم

.

در حسرت تو دل به دل اشک سپردم
ماندم که چرا از غمت هجر تو نمردم

.

.

.

محمد بیابانی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *