اشعار آیینی خیمه...

داد از دوری آه از فاصله

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 6 خرداد 1398

داد از دوری آه از فاصله

متن شعر

داد از دوری آه از فاصله

داد از آتیش وای از آبله

.

نفسم بالا نمیاد

کسی خوشیمو انگار نمی خواد

اگه بیای خرابه چی میشه

.

این گرسنگی من یه طرف

این که ما رو می زدن یه طرف

بگو بیای خرابه چی میشه

.

جای تازیونه است رو کمرم

به کسی نگفتم بابا

.

تو بازار آتیش ریخت روی سرم

به کسی نگفتم بابا

.

کلی بی حیا بود دور و برم

به کسی نگفتم بابا

.

داد از دوری آه از فاصله

داد از آتیش وای از آبله

.

نفسم بالا نمیاد

کسی خوشیمو انگار نمی خواد

اگه بیای خرابه چی میشه

.

این گرسنگی من یه طرف

این که ما رو می زدن یه طرف

بگو بیای خرابه چی میشه

.

جای تازیونه است رو کمرم

به کسی نگفتم بابا

.

تو بازار آتیش ریخت روی سرم

به کسی نگفتم بابا

.

کلی بی حیا بود دور و برم

به کسی نگفتم بابا

.

وای از غربت آه از دردسر

آه از پهلو وای از این سفر

.

توی چشمام لخته ی خون 

خودتو زودتر برسون

نبینمت بمیرم چه کنم

.

خاک خرابه شد منزل من

به خدا تنگه واست دل من

تو رو بغل نگیرم چه کنم

.

طعنه میزدن دخترای شام

به کسی نگفتم بابا

.

کلی جای زخمه روی پاهام

به کسی نگفتم بابا

.

چند روزی میشه تار شده چشام

به کسی نگفتم بابا

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *