اشعار آیینی خیمه...

خبر داری دلم چه بی قراره

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 28 تیر 1398

خبر داری دلم چه بی قراره

متن شعر

خبر داری دلم چه بی قراره

روز و شبا رو پشت سر میذاره

.

داره میاد محرمت حسین جان

فرصت نوکری بده دوباره

.

با تو قرار گذاشتم

پیرهن مشکی مو کنار گذاشتم

.

من که تو کل زندگیم کسی رو

مثل تو دوست نداشتم

.

از الان داره کم کم میرسه بوی ماتم

السلام علی ساکن کربلا السلام ای محرم

.

مسیر زندگی مونو عوض کرد

روضه و خیمه ها و پرچم تو

.

عمری بده که زنده باشم آقا

تا شب اول محرم تو

.

تو رو به جون سقا

ازم نگیر اشک چشامو آقا

.

نوکرتیم و اسم هیات ماست

فداییان زهرا

.

از همه خسته م آقا دل به تو بستم آقا

آّبروداری کن باز برام کاری کن خالیه دستم آقا

.

از الان داره کم کم میرسه بوی ماتم

السلام علی ساکن کربلا السلام ای محرم

.

مادر من اسم تو رو همیشه

به جای لالایی می گفت تو گوشم

.

قبل محرما پیرهن سیامو

تو حرم امام رضا می پوشم

.

یه بغضیه تو سینه م

یه ساله که به فکر اربعینم

.

خودم رو بن زائرا دوباره

تو موکبا می بینم

.

روضه راه نجاته خونه مون کربلاته

من غلامم حسین هر سلامم حسین رو به گنبد طلاته

.

از الان داره کم کم میرسه بوی ماتم

السلام علی ساکن کربلا السلام ای محرم

.

خبر داری دلم چه بی قراره

روز و شبا رو پشت سر میذاره

.

داره میاد محرمت حسین جان

فرصت نوکری بده دوباره

.

با تو قرار گذاشتم

پیرهن مشکی مو کنار گذاشتم

.

من که تو کل زندگیم کسی رو

مثل تو دوست نداشتم

.

از الان داره کم کم میرسه بوی ماتم

السلام علی ساکن کربلا السلام ای محرم

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *