اشعار آیینی خیمه...

من از دست خودم خسته م

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 5 مرداد 1399

من از دست خودم خسته م

متن شعر

من از دست خودم خسته م

***

من از دست خودم خسته م

که بی تو عمرو سر کردم

.

یه کاری کن حسین جانم 

به آغوش تو برگردم

.

می دونم مهربون تر از

تو برای من من نمیشه پیدا

.

می دونم غیر کربلا

که دلم آروم نمیشه هیچ جا

.

تو آبرو دادی من آبرو بردم

منو بلندم کن که من زمین خوردم

.

جز آغوش تو آقا جان

واسه نوکر پناهی نیست

.

می دونن که دوسِت دارم

دیگه این اشتباهی نیست

.

دل من مبتلای این

غم بی نظیر تو شد آقا

.

میرسی تو به داد این

دل عاشق همیشه تنها

.

امید من هستی نزن زمین رومو

فقط تو رو دارم بخر آبرومو

.

تو آبرو دادی من آبرو بردم

منو بلندم کن که من زمین خوردم

.

دوباره این دلم آقا

هوای نینوا کرده

.

تو اوج بی کسی ها رو 

به سمت کربلا کرده

.

یه روزی آخرش میشم

زائر حریم کرببلا

.

می گیرم اربعینمو 

آخر از همین شبا ایشالا

.

به جز در خونه ت نمیرم آقا جون

تویی که واسه من هم دردی هم درمون

.

تو آبرو دادی من آبرو بردم

منو بلندم کن که من زمین خوردم

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *