اشعار آیینی خیمه...

هم پریشان حسینم هم پریشان حسن

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 16 شهریور 1398

هم پریشان حسینم هم پریشان حسن

متن شعر

هم پریشان حسینم هم پریشان حسن

***

هم پریشان حسینم هم پریشان حسن

ای به قربان حسین و ای به قربان حسن

.

روز اول مادرم چشمان من را نذر کرد

این یکی آن حسین و این یکی آن حسن

.

هر شبی که فاطمه بر روضه هامان می رسد

هست گریان حسین و هست گریان حسن

.

نه که دنیا دینمان را هم کریمان می دهند

من که ایمان دارم از اول به قرآن حسن

.

زیر ایوان نجف دیدم که روزی می رسد

یا حسن جان می نویسم زیر ایوان حسن

.

هر کجا رفتم دیدم کار دست مجتباست

بشکند دستم نباشد گر به دامان حسن

.

نه که تنها این دو شب کل محرم می شویم

شب شب ؛ تکیه به تکیه باز مهمان حسن

.

قاسمش وقتی به میدان زد ؛ حسین آهسته گفت

می رود جان حسین و می رود جان حسن

..

نعره شد ” ان تنکرونی فانا ابن المجتبی “

تیغ را چرخاند و گفت این است طوفان حسن

.

شد حسن یک ضربه زد ارزق همانجا شد دو تا

نعره زد عباس ای جانم به قربان حسن

.

روضه های ما همه لطف امام مجتبی ست

شکر ؛ هر شب می روم در زیر باران حسن

.

پیش زهرا آبروداری کنیم و آوریم

هی گلاب و دسته گل یاد یتیمان حسن

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *