اشعار آیینی خیمه...

کی تواند هر طبیبی چاره ی هجران کند

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 22 آذر 1398

کی تواند هر طبیبی چاره ی هجران کند

متن شعر

کی تواند هر طبیبی چاره ی هجران کند

***

کی تواند هر طبیبی چاره ی هجران کند

مشکل افتاده ست کار دل خدا آسان کند

.

کی توانیم از خجالت کرد سر بالا مگر

ابر رحمت شستشوی ما گنهکاران کند

.

بر زمین داریم چون ز اشک ندامت دانه ای

برنمی داریم روی از خاک تا باران کند

.

از سرم بر دوش خود باری گران افکنده ام

ای آن خوش آن مردی که خود را از سبکباران کند

.

ما پریشان خفتگان را خواب غفلت برده است

بوی زلفی کو که ما را هم ز بیداران کند

.

اهل مجلس جمله مدهوشند در شادی مگر

چشم ساقی جلوه ای در کار این یاران کند

.

می کند سنگین دلان را حرص روزی بی قرار

آسیا را جستجوی رزق سرگردان کند

***

روز عاشورا که سلطان شهید

شد ز جور آن ستمکاران وحید

.

بر سنان غربت آمد تکیه زن

دل ز داغ آن عزیزان پر محن

.

از پی اتمام حجت دل نژند

ناله ی هل من معینش شد بلند

.

ناگهان برخواستی از خیمه گاه

از زنان ناله به آن عرش اله

.

خواهرش زینب گرفت از شه عنان

کای برادر بین به گهواره عیان

.

بانگ هل من ناصرت چون شد بلند

اصغر از گهواره خود را بر فکند

.

کای پدر آخر فدایی ات منم

گرجه نبود پای میدان رفتنم

.

هان بگیر اینک مرا بر دست خویش

تا کنم قربان به راهت هست خویش

.

نیستی تنها تو در این مرحله

در کمین باشد چو تیر حرمله

.

گر به قنداقه ست دست و پای من

بین گلوی نازک و زیبا من

.

شیرخوارم من ولیکن شیرخو

گر ندارم پا ولی دارم گلو

***

ببینید، ببینید ؛ گلم رنگ ندارد
اگر آمده میدان ، سر جنگ ندار
.
واویلا ، واویلا
.

به صیاد بگویید شده وقت بریدن

تماشا که ندارد سر جوجه بریدن

.

واویلا ، واویلا

.

ببینید، ببینید ؛ گلم رنگ ندارد
اگر آمده میدان ، سر جنگ ندار
.
واویلا ، واویلا

.

بخواب ای گل لاله مزن شیون و ناله

که از مردم کوفه جوانمردی محاله

.

واویلا ، واویلا

.

ببینید، ببینید ؛ گلم رنگ ندارد
اگر آمده میدان ، سر جنگ ندار
.
واویلا ، واویلا

.

شیرخوار تو به هنگام شهادت خندید 

آن که بر مرگ زند خنده علی اصغر توست

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *