اشعار آیینی خیمه...

ای دل دیوانه امشب پر بزن 

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 10 اسفند 1398

ای دل دیوانه امشب پر بزن 

متن شعر

ای دل دیوانه امشب پر بزن 

***

ای دل دیوانه امشب پر بزن 

پر به سوی خانه ی دلبر بزن

.

در بزن هی در بزن هی در بزن

در به نام حضرت حیدر بزن

.

رزق و روزی اشک ما با علی ست

ذکر استغفار ما یک یا علی ست

.

من کی ام ؟ آلوده ای غرق گناه 

رفته ام یک عمر راهی اشتباه

.

آه از این دل امان از این گناه

کوه عصیان مرا کن قدّ کاه

.

رحم کن بدجور ذلت می کشم

از علی دارم خجالت می کشم

.

دوستی ها کرده ام با دشمنت

آن که بر شیطان وفا کرده منم

.

بوی معصیت گرفته این تنم

باز اما دم ز مولا می زنم

.

گرچه از اعمال خود رنجیده ام

با همین چشمم نجف را دیده ام

.

آنقدر که ظلم کردم بر خودم

ریختم آلودگی ها در خودم

.

خیر تو بودی ولیکن شر خودم

نیستم من ناامید آخر خودم …

.

گرچه با غفلت تو را آزرده ام

نان خورجین علی را خورده ام 

.

ابتدا تا انتها گفتم علی

با ملائک یکصدا گفتم علی

.

در نماز و در دعا گفتم علی

سال ها من به خدا گفتم علی

.

یا امین الله یا شمس العرب

یک نجف روزی من کن در رجب

.

از ازل تاب و تب من کربلا

ذکر خیر بر لب من کربلا

.

مکتب من مذهب من کربلا

آرزوی امشب من کربلا

.

تو دعایم کن گرفتارم حسین

من هوای کربلا دارم حسین

.

ای اسیر غصه های بی شمار

ای به روی صورتت گرد و غبار

.

تو تک و تنها دشمن سی هزار

دور تا دور خیامت نیزه دار

.

داد و بیداد از غمت ای شاه دین

از روی مرکب چه بد خوردی زمین

.

بعد از آنی که به سویت تیر رفت

بعد از آن که بر تنت شمشیر رفت

.

شمر زود آمد به مقتل دیر رفت

مانده ام من از چه با تاخیر رفت

.

چکمه اش با پیکرت برخورد کرد

استخوان سینه ات را خرد کرد

.

می برید و می برید و می برید

می کشید و می کشید و می کشید

.

خنجرش را خواهرت از دور دید

واحسینا گفت و به سویت می دوید

.

ای تن بی سر تو کم پرپر بزن

پیش زینب دست و پا کم تر بزن

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *