اشعار آیینی خیمه...

به به از این حسن خداوندی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 5 فروردین 1399

به به از این حسن خداوندی

متن شعر

به به از این حسن خداوندی

***

به به از این حسن خداوندی

جانم چه بابایی چه فرزندی

جانم چه دستایی چه چشمایی چه لبخندی

.

اباالفضلی دلمو زدم به نامت

اباالفضلی شدم عاشق مرامت

اباالفضلی میدونی چقدر می خوامت

.

سودا زده ی طره جانانه ام امشب

زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب

.

امشب شب عشقه بیا ای دل

ماه بنی هاشم شده کامل

پاشو گدایی کن بگو جانم ابوفاضل

.

عجب ماهی میدرخشه تو مدینه

چه آقایی نفس ام بنینه

داره عشقش تو دل حسین می شینه

.

خورشید بریزید به پیمانه ام امشب

زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب

.

سودا زده ی طره جانانه ام امشب

زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب

.

بستم دلم رو من به زلفونت

آقا همه عالم پریشونت

به به رقیه جان اومد دنیا عمو جونت

.

برا ارباب تو که یک تنه سپاهی

برا زینب تا همیشه تکیه گاهی

اباالفضلی قربونت برم الهی

.

سر خوش شدم از گریه ی مستانه ام امشب

زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب

.

سودا زده ی طره جانانه ام امشب

زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب

.

با تو نه آشوبم نه آشفته

ارباب بنفسی انت به تو گفته

وقتی علمداری علم هیچ وقت نمی افته

.

ابالفضلی عشق تو بدون مرزه

دل دشمن از سپاه ما می لرزه

به این عالم یه نگاه تو می ارزه

.

تا عرش رَوَد هو هوی جانانه ام امشب

زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب

.

سودا زده ی طره جانانه ام امشب

زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *