اشعار آیینی خیمه...

^ و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 17 فروردین 1399

^ و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر

متن شعر

و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر

***

و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر
نوشتم اول خط سیدی علی اکبر

.
خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر
خوشا به حال پسر یا خوشا به حال پدر

.
خوشا به حال هر آن کس که نام خادم داشت
علی رسید ، جهان شاهزاده لازم داشت

.

و جلوه کرد در عالم علی دوباره علی
که برد نام علی را به هر مناره علی

.
علی ست وارث والایی و وقار علی
به دست اوست برازنده … ذوالفقار علی

.
حسین بر لبش الله اکبر آورده
خدا برای جهان باز حیدر آورده

.

به سینه مُهر ” انا فاطمی نسب ” دارد
زمان زمان تبراست ، پس غضب دارد

.
به انتقام ، سر از دشمنان طلب دارد
همیشه نعره ی یا فارس العرب دارد …

.
علی کنار ابالفضل مثل جان و تن اند
بگو که جمع ابالقاسم و ابالحسن اند

.

اگرچه عالم و آدم به شوکتش رو زد
اگرچه هیبت عباس هم دم از او زد

.
قدش به قامت افلاک اگرچه پهلو زد
ولی مقابل زینب همیشه زانو زد

.
حسین گفت که بی او دلم شفیق نداشت
اگر نبود … ، علمدار من رفیق نداشت

.

میان کرببلا خواست تا نشان بدهد _
_ علی شده ، که برای حسین جان بدهد

.
چرا بهانه به دست حرامیان بدهد
نخواست تا به امان نامه ها امان بدهد

.
نظام لشکر خودکامه را به هم می زد
همین که دور و بر خیمه ها قدم می زد

.

.

.

مجید تال

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *