اشعار آیینی خیمه...

مدینه غم داره دلم عزاداره

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 6 تیر 1399

مدینه غم داره دلم عزاداره

متن شعر

مدینه غم داره دلم عزاداره

***

مدینه غم داره دلم عزاداره

داغ بقیع کرده دلم رو صد پاره

.

خسته تر از خسته با قلبی بشکسته

یکی داره روضه می خونه آهسته

.

چقده گریه داره سکوت شب های مدینه

دوباره پیکری سوخت تو شعله های زهر کینه

.

دوباره تازه شد روضه های مدینه

روضه ای که رقم خورد با دست زمونه

.

یکی به در لگد زد دوباره در افتاد

دوباره آتیش افتاد به جون یه خونه

.

امون ای دل امون ای دل

بسوز ای دل بسوز ای دل

.

غریب و تنها بود اسیر غم ها بود

تو شعله ها خیلی شبیه زهرا بود

.

گل شقایق رو قرآن ناطق رو

تو کوچه می بردن امام صادق رو

.

شیخ الائمه رو پابرهنه توی کوچه بردن

حال خراب ما رو به دست روضه ها سپردن

.

تو دل شب کشوندن غریبونه ای وای

اونم یه پیرمرد که پاهاش جون نداره

.

بمیرم و نبینم زمین خوردنش رو

حق داره توی کوچه نفس کم بیاره

.

امون ای دل امون ای دل

بسوز ای دل بسوز ای دل

.

چقدر غریبونه موهاش پریشونه

چه روضه ای داره تو کوچه می خونه

.

دلش هوایی شد چه ماجرایی شد

تو کوچه ها قلبش کرببلایی شد

.

دلش به یاد روضه شبیه خیمه ها می سوزه

همراه آه و ناله ش داره عرش خدا می سوزه

.

با نفس شکسته ش داره دم می گیره

تو کوچه ها می خونه حسین جان حسین جان

.

رو صورتش می ریزه شبیه ستاره

اشکای دونه ذونه حسین جان حسین جان

.

چقده گریه داره سکوت شب های مدینه

دوباره پیکری سوخت تو شعله های زهر کینه

.

دوباره تازه شد روضه های مدینه

روضه ای که رقم خورد با دست زمونه

.

یکی به در لگد زد دوباره در افتاد

دوباره آتیش افتاد به جون یه خونه

.

امون ای دل امون ای دل

بسوز ای دل بسوز ای دل

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *