اشعار آیینی خیمه...

کربلا از محضر زینب تکامل یافته

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 24 مرداد 1399

کربلا از محضر زینب تکامل یافته

متن شعر

کربلا از محضر زینب تکامل یافته

***

کربلا از محضر زینب تکامل یافته
از نسیم چادر زینب بوی گل یافته
.
این بیابان میزبان دسته دسته گُل شده
آنقدر با کاروانِ گُل نشسته ، گُل شده
.
ما گلى داریم که از خاک و آب کربلاست
شیردخت بوتراب ، ام التراب کربلاست
.
کربلا ، دشت بلا ، فرمانروایش زینب است
کشتى اش خون خدا و ناخدایش زینب است
.
رتبه اى دارد که دشمن اعترافش می کند
رو به قبله می شود ، کعبه طوافش می کند
.
این که در محمل نشسته ، فاطمه یا زینب است
عالى اعلى على یا این که علیا زینب است
.
محملش را همچنان بیت الحرام آورده اند
عمه ی سادات را با احترام آورده اند
.
زیر پایش را ملایک با مژه جارو زدند
شش برادر در کنار محملش زانو زدند
.
عصمتش را بین ، کسى عصمت ندیده این همه
عزتش را بین ، کسى عزت ندیده این همه
.
او اگر خشمی کند، یکباره طوفان می شود
لشگر کوفه ز جنگیدن پشیمان می شود
.
هیجده تکبیر زن ، شمشیرزن آورده است
با خودش خواهر نه ، زن نه ، شیرزن آورده ست
.
از کنار محملش اصحاب یک یک می روند
بهر عرض دستبوسى اش ملائک می روند
.
و زمام ناقه اش در دست هاى جبرئیل
لا به لاى گریه می آید صداى جبرئیل :
.
اى عزیز عالم امکان ، عزیز سرمدى !
زینبا اهلا و سهلا مرحبا ، خوش آمدى
.
تو بزرگ کربلا هستى ولى پایین نیا
در همان محمل بمان ، جان على پایین نیا
.

از سر شوق آمدى ، یک روز با سر می روى
با برادر آمدى و بى برادر می روى

.

آخرش یک روز آواره از اینجا می روى
آه با پیراهن پاره از اینجا می روى

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *