اشعار آیینی خیمه...

^ ربی که کار یار ما را دلبری کرد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 31 مرداد 1399

^ ربی که کار یار ما را دلبری کرد

متن شعر

ربی که کار یار ما را دلبری کرد

***

ربی که کار یار ما را دلبری کرد
ما را به بازار عزایش مشتری کرد

.
بی ارزشیم اما گرفتار حسینیم
چشمان زهرا خوب ، ذره پروی کرد
.
حاشا که در داغ حسینش کم گذاریم
زهرا برای تک تک ما مادری کرد
.
عمری است دود پاک اسفند مُحرّم
از هر بلایی جسم و جانم را بری کرد
.
مثل دم عیسی که جانبخش است بر جسم
چای عزایش سال ها پیغمبری کرد
.
بی اعتقادی ها تماما ریشه کن شد
تا پرچمش هر سال سایه گستری کرد
.
پاکار باشیم ای رفیقان ، مشکل این است
کم کاری ما ، دشمن دین را جری کرد
.
مداح … شاعر … سینه زن … خدام هیئت …
پرشورتر امسال باید نوکری کرد
.
بدجور جا مانده است از سِیر حسینی
هر کس در این دربار ، حس برتری کرد
.
کاری نمی ماند زمین ، محتاج ماییم
هر بار کاری را نکردم ، دیگری کرد
.
آتش زده بر سینه ها صوت بُنَیَّ …
در قتلگاهش فاطمه نوحه گری کرد
.
هر کس به مقتل رفت فورا باز می گشت
اما چه کرد این شمر ؟! آخر خودسری کرد
.
وقتی لباس کهنه اش را پاره کردند
باید به یاد غارتش جامه دری کرد
.
تا که نفس باقی است باید با تعصب

گریه برای زینب و بی معجری کرد

.

.

.

محمدجواد شیرازی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *