اشعار آیینی خیمه...

^ می شوم در دامن تو پاک دامان بیشتر

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 10 شهریور 1399

^ می شوم در دامن تو پاک دامان بیشتر

متن شعر

می شوم در دامن تو پاک دامان بیشتر
****

می شوم در دامن تو پاک دامان بیشتر
کعبه ام ؛ دور سرت من را بگردان بیشتر
.
دل همیشه رو به روی عشق کم می ‌آورد
دیدن یوسف زلیخا رفت زندان بیشتر
.
دست افسوسم نمی ‌گیرد گریبان مرا
گر به پای تو شوم پاره گریبان بیشتر
.
فیض خود را از بساط ماتمت کم کرده است
هر که وا کرده‌ ست با نام تو دکان بیشتر
.
گرچه تا مژگان بیاید بار من را بسته است
اشک می ‌خواهم بیاید روی دامان بیشتر
.
هرچه نگذارند گریه در حسینیه کنم
می زنم ناله برایت در خیابان بیشتر
.
اصلا آغاز مصیبت در میان کوچه بود
گریه باید کرد در کوچه خیابان بیشتر
.
از خجالت چون شده روزی بهای کشتنت
می شود گریان تو هر روز تهران بیشتر
.
هر شب ماه محرم اشک می‌ ریزم ولی
اشک چشمم می شود شام غریبان بیشتر
.
غارت اموال تو هر چند گریه آور است
گریه دارد غارت طفلان گریان بیشتر
.
بین آن هایی که اموال تو را دزدیده اند
بود از هر دین و آئینی مسلمان بیشتر
.
بعد از آنی که سرت را بر سر نیزه زدند
خیمه هایت سوخت اما موی طفلان بیشتر
.
بر لب هر کس که نامت بود او را می ‌زدند
خواهرت در آن هیاهو داد تاوان بیشتر
.
غیر زین العابدین در خیمه ها محرم نبود
بود آن شب خیمه محتاج نگهبان بیشتر
.
داشت مادر شیر ، اما کودکی دیگر نداشت
آب وا شد ، مادر اما شد پریشان بیشتر

.
.
.
گروه شعری یا مظلوم
.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *