اشعار آیینی خیمه...

بر سر جاده ی محبوب تمنا بگذار

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 20 شهریور 1399

بر سر جاده ی محبوب تمنا بگذار

متن شعر

بر سر جاده ی محبوب تمنا بگذار

***

بر سر جاده ی محبوب تمنا بگذار
پشت درهای کرم دست تقاضا بگذار
.
آنکه سجاده نشین است به جایی نرسد
دل به دریا بزن و پای به صحرا بگذار
.
سرکشی کردن در کار خدا عصیان است
شرم کن ، کار خدا را به خودش وا بگذار
.
رزق امروز تو با پای خودش می آید
آنچه را روزی فرداست به فردا بگذار
.
ما همان شام عروسیت طلاقت دادیم
آی دنیا برو کم سر به سر ما بگذار
.
بندگان چون فقرا بارکش عقبایند
بار دنیا به همان شانه ی دنیا بگذار
.
طور با بار تعلق نتوان رفت عزیز
ابتدا بار بینداز سپس پا بگذار
.
آخر کار به یوسف نرسیدی با من
تو قدم جای قدم های زلیخا بگذار
.
منزل وصل پس از رد شدن از خویشتن است
وصل اگر می طلبی روی دلت پا بگذار
.
من به پروانه و پروانه به من می گرید
ما دو را با جگر سوخته تنها بگذار
.
آنقدر که دل ما سوخت دل هجر نسوخت
مرهمی هست اگر روی دل ما بگذار
.
ما که یک عمر شب و روز ، تو را جار زدیم
سر بازارچه ما را به تماشا بگذار
.
کاروان ! منزل محبوب رسیدیم اگر
لطف کن موقع برگشت مرا جا بگذار
.
رسم این است اگر در حرم خون خدا
عاشقان سر بگذارند تو جان را بگذار

.

.

.

علی اکبر لطیفیان

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *