اشعار آیینی خیمه...

بازم لباس مشکی پوشیدم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 9 مهر 1399

بازم لباس مشکی پوشیدم

متن شعر

بازم لباس مشکی پوشیدم

***

بازم لباس مشکی پوشیدم

روی دیوارا پرچم کوبیدم

.

آقا چقده دلشوره داشتم

بازم سیاهیاتو من دیدم

.

یک سال پر از غمتم

که منتظر محرمتم

.

شکر خدا که برات

نفس می زنم تو ماه عزات

.

آقا بمیرم برات

.

قلبم شبای جمعه بی تابه

بی تاب برا ضریح اربابه

.

بازم به یاد طفلی معصومم

طفلی که توی خیمه بی تابه

.

لالا می خونه رباب

می گرده برا یه قطره ی آب

.

بی تاب برای علی

سیاهی میره چشای علی

.

لای لای لالایی علی

.

مظلوم رو خاک صحرا افتادی

مجروح میون دست صیادی

.

تشنه به زیر چکمه ش بی تابی

مذبوح تو ته گودال جون دادی

.

آقا تنت به زمین

سرت روی نی با چشم حزین

.

آقا صداتو شنید

پیش مادرت سرت رو برید

.

آقا بمیرم برات

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *