گدازه ای شده انگار بغض آهنی ام
***
گدازه ای شده انگار بغض آهنی ام
خبر رسیده که امسال هم نرفتنی ام
.
خبر رسیده که جا مانده ام ، امید آن که
دوباره اشک بیاید به چشم روشنی ام
.
دوباره در وسط شهر بی رفیق گمم
کدام گوشه می یابد کسی به دشمنی ام
.
غریب مثل حرم در احاطه ی بازار
شبیه مسجد در کوچه های ارمنی ام
منم که روضه ی تو شیرخوارگاهم بود
منم که با غم عشقت برادر تنی ام
.
دلی میان زبان بستگی نوشت : حسین
دوباره شعر گواهی دهد به الکنی ام
.
رفیق ها همه رفتند کربلا اما
خبر رسیده که امسال هم نرفتنی ام
.
.
.
محمد خادم
.
نظرات