اشعار آیینی خیمه...

^ سر نهادیم به سودای کسی کاین سر از اوست

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 29 آبان 1399

^ سر نهادیم به سودای کسی کاین سر از اوست

متن شعر

سر نهادیم به سودای کسی کاین سر از اوست

***

سر نهادیم به سودای کسی کاین سر از اوست
نه همین سر که تن و جان و جهان یک ‌سر از اوست …

.

گر به توفان شکند یا که به ساحل فکند
ناخدایی‌ ست که هم کشتی و هم صَرصَر از اوست

.

من به دل دارم و شاهد به رخ و شمع به سر
آن ‌چه پروانه ی دل‌ سوخته را در پر از اوست

.

از من ای باد بگو خیل گنه ‌کاران را
غم مدارید که گر جرم ز ما آذر از اوست

.

هوسی خام بُوَد شادی دل جز به غمش
خُنَک آن سوخته کِش سود غمی بر سر از اوست

.

چه نویسم که سزاوار سپاسش باشد
معنی و لفظ و مداد و قلم و دفتر از اوست …

.

.

.

نشاط اصفهانی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *