اشعار آیینی خیمه...

انقده بی تابم که خدا میدونه

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 2 دی 1399

انقده بی تابم که خدا میدونه

متن شعر

انقده بی تابم که خدا میدونه

***

انقده بی تابم که خدا میدونه
آخه مهمون دارم توی این ویرونه

.
چهره م کبوده موهام سفیده

بیا که جونم به لب رسیده

.
یه جوری ام انگار خیلی پیرم

جلو چشم عمه از حال میرم

.
خوش اومدی بابا بابا بابا

.
همه شب ها از درد تا سحر بیدارم
انقده می سوزه جای اون گوشوارم

.
بابا به چشمام سویی نمونده

چادر نمی خوام مویی نمونده

.
تا حالا هزار بار از درد مردم

از شبی که سیلی از زجر خوردم

.
خوش اومدی بابا بابا بابا

.

عمه هام از غصه انگاری بیهوشن
اینا می خوان ما رو ببرن بفروشن

.
اینو کجای دلم بذارم

بدون عمه تمومه کارم

.
از وحشت بازار هی می نالم

تو نباشی اینه روز و حالم

.
خوش اومدی بابا بابا بابا

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *