اشعار آیینی خیمه...

پرت سوخت

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 5 دی 1399

پرت سوخت

متن شعر

پرت سوخت

****

پرت سوخت

به آتیش کشیدن در خونه رو پیکرت سوخت

بمیرم جلو چشمای زینبت معجرت سوخت

واویلا

.

بمیرم

توی کوچه ها می کِشن دشمنا حیدرت رو

با یه ضربه از تو گرفتن گل پرپرت رو

واویلا

.

گناه تو مادر چی بوده وا امّاه

که روی تو اینجور کبوده وا امّاه

.

علی دیگه طاقت نداره واویلا

که زهرا تو آتیش و دوده وا امّاه

.

بمیرم

چی باید بگم از غم سیلی و تازیونه

نزن بی حیا مادرم فاطمه نیمه جونه

واویلا

.

 بمیرم

که زخم دل حیدرت بی حسابه

سلام علی دیگه تو کوچه ها بی جوابه

واویلا

.

چرا رنگ زینب پریده وا امّاه

چرا قدّ مادر خمیده وا امّاه

.

الهی که بارون بگیره پشت در

که آتیش به خونه رسیده وا امّاه

.

تو کوچه

یه جوری زدن اون غلافو به بازوی مادر

که دستش جدا شد دیگه از تو دستای حیدر

واویلا

.

بمیرم

دوباره علی مونده و خنده ی تلخ مردم

زمین خورده تو کوچه مادر برا بار چندم

واویلا

.

چهل مرد جنگی رسیدن وا امّاه

که دست علی رو ببندن وا امّاه

.

بمیرم که یک عده نامرد تو کوچه

به اشکای حیدر می خندن وا امّاه

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *