اشعار آیینی خیمه...

امشب که ناله از لبت افتاده رو مگیر

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 20 دی 1399

امشب که ناله از لبت افتاده رو مگیر

متن شعر

امشب که ناله از لبت افتاده رو مگیر

***

امشب که ناله از لبت افتاده رو مگیر

بعد از سه ماه که تبت افتاده رو مگیر

.

دیدار تو اگرچه غم انگیز می‌ شود

بعد از سه ماه قسمت من نیز می‌ شود

.

درد عیال دارم و پیرم نموده‌ اند

سی و سه سال دارم و پیرم نموده‌ اند

.

این آشیانه داغ پرستو ندیده بود

من را مدینه دست به زانو ندیده بود

.

امروز فضه گفت که خانم وضو گرفت

بعد از سه ماه خانه‌ ی ما رنگ و بو گرفت

.

گفتم که کار کم بکن اینجا عزیز من

ممنون نان تازه ام اما عزیز من

.

نان را بدون قوَت بازو نمی‌ پزند

نان را که با جراحت پهلو نمی‌ پزند

.

این خانه مدتی ست که جارو ندیده بود

من را مدینه دست به زانو ندیده بود

.

اصرار می‌ کنیم که نانی – کمی – بخور

ای پلک نیمه باز تکانی – کمی – بخور

.

رد تو از تنور به بستر هنوز هست

زینب دوید گفت که مادر هنوز هست

.

او دختر است حسرت آغوش می‌ خورد

این سینه‌ ی شکسته – بمان – جوش می‌ خورد

.

دستت شکسته است که بالا نمی‌ رود ؟

این شانه‌ ات چه دیده چرا جا نمی‌ رود

.

چشمِ تو نیز بستن بازو ندیده بود

من را مدینه دست به زانو ندیده بود

.

یادم نرفته تا در خانه تو را زدند

یادم نرفته با در خانه تو را زدند

.

چشم علی شکستن ابرو ندیده بود

من را مدینه دست به زانو ندیده بود

.

امشب چقدر پیش حسن سوخت دخترت

امشب ببین که با سه کفن سوخت دخترت

.

گفتی وصیتت دو سه بوسه به حنجر است

گفتی لباس محسن تو قد اصغر است

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *