اشعار آیینی خیمه...

^ درون سینه‌ ی شان کینه در تلاطم بود

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 24 دی 1399

^ درون سینه‌ ی شان کینه در تلاطم بود

متن شعر

درون سینه‌ ی شان کینه در تلاطم بود

***

درون سینه‌ ی شان کینه در تلاطم بود
عزیز من وسط دود و شعله ها گم بود

.

کنار خانه ی ما چند ماه بعد هجوم
برای خانه ی اهل مدینه هیزم بود

.

مدینه آتش خود را به جان من انداخت
دلیل گریه ی من خنده های مردم بود

.

برای دیدن تاثیر ضربه اش آمد

کجا عیادت ضارب سر ترحّم بود ؟

.

محله ی خودمان هم محل به من نگذاشت
سلام کردم و هر بار بی علیکم بود

.

مراسم شبِ هفتِ زن جوانم آه
درست مثل همان خلوتی سوم بود

.

سه ماه آخرش از بس ضعیف و لاغر شد
عروس خانه ی من بین بسترش گم بود

.

اگر چه بغض بدی داشت در گلوی خودش
ولی به روی لبش پیش من تبسم بود

.

خودش نگفت به من از جراحت پهلوش
لباس تازه ی خونیش در تکلم‌ بود

.

دلیل گریه ی شب های آخر زهرا
حسین و چکمه ی شمر و‌ چهل عدد سُم‌ بود

.

ز بس که از کفنش خون تازه می آمد
ز دست خادمه در رفت غسل چندم بود

.

.

.

گروه شعری یا مظلوم

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *