اشعار آیینی خیمه...

همین که نعره ی لشکر بدل به هلهله شد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 22 تیر 1400

همین که نعره ی لشکر بدل به هلهله شد

متن شعر

همین که نعره ی لشکر بدل به هلهله شد

****

همین که نعره ی لشکر بدل به هلهله شد
عمود روی سرت خورد و ختم غائله شد

.
عمود خوردی و دیدند صورتت پیچید
چنان شکاف دو ابرو دچار فاصله شد

.
میان علقمه با هیبت نگاه تو با
هجوم تیر و کمان دار ها مقابله شد

.
میان علقمه با هِیبت نگاه تو با
هجوم تیر و کمان دارها مقابله شد

.
برای قتل تو دینارها محاسبه شد
برای غارت تو بینشان مجادله شد

.
قسم به پیکر از بین رفته ات عباس
برای من بدن کوچک تو مسئله شد !!

.
بلند شو که پس از رفتن تو خیمه گَهَت
محلِ تاخت و تازِ سنان و حرمله شد

.
پس از تو معجر زن های خیمه را چه کنم ؟!!
پس از تو بازوی زینب اسیر سلسله شد

***
بعد تو عمه ام عمو جان زد

گره ی محکمی به معجر من

.
علتش را سوال کردم ، گفت :

دشمنت بی حیاست دختر من

***
غروب علقمه با رقص نیزه دار سرت
میان خیمه ی زن ها ز ترس وِلوله شد 

.
برای آن که بچرخی به هر گذر بروی
میان مردم کوفه سرت مُعامله شد 

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *