اشعار آیینی خیمه...

^ ای آن که قبرت بی چراغ و سایبان است

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 5 شهریور 1396

^ ای آن که قبرت بی چراغ و سایبان است

متن شعر

ای آن که قبرت بی چراغ و سایبان است !!!
روضه نمی خواهی !! مزارت روضه خوان است

.

گلدسته ات سنگی ست ، روی تربت تو
گنبد نداری … گنبد تو آسمان است

.

اصلاً نیازی به بیانش نیست دیگر
اوج غریبی تو از قبرت عیان است

.

تو یادگار داغ های کربلایی
از هرم ماتم در دلت آتش فشان است

.

هر روضه ات کرب و بلایی می شود … چون
دور مزار تو پر از نامه رسان است

.

تو شاهد باران سیل آسای خونی
تو کعبه ای … چشمت شبیه ناودان است

.

تو یادگار باغ های لاله هستی
اما به ذهنت خاطرات صد خزان است

.

جسم تو در خاک بقیع و روحت اما …
در قلب یک گودال ، هر شب میهمان است

.

دیدی که در گودال ، جدت را چه کردند
دیدی که عمه روی تَل بر سرزنان است

.

تو شاهد گل های از ساقه جدایی
دیدی که بر نیزه سرِ پیر و جوان است

.

تو غیرت اللهی … غم ناموس دیدی
از داغ غارت در گلویت استخوان است

.

تو مقتلی هستی که دیده روضه ها را
آنچه زبان از گفتنش هم ناتوان است

.

.

.

رضا قاسمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *