اشعار آیینی خیمه...

سرت درد می کنه ای وای

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 11 بهمن 1396

سرت درد می کنه ای وای

متن شعر

سرت درد می کنه ای وای
عجب درد سری

.
رو سینت جای مسماره
عجب میخ دری

.

چشاتو وا کن حالا منم شوهرت
منو نگاه کن زهرا منم حیدرت

.
پای بستر تن من می لرزه
حسین گریونه حسن می لرزه

.
اون روز دیگه کابوس شب هامه
هنوز اون لحظه جلو چشمامه
.
جای من رفتی پشت در
بی هوا زد در رو شکست

.
پسرم محسن رو که کشت
سینه ی مادر رو شکست
.
فاطمه جان مرو جون علی
.
نمیده بعد تو هیچ کس
سلامم رو جواب

.
نگاه کن روی دستامه
هنوز جای طناب

.

حالا که از دستت رفت همه حاصلت
ببین داره می خنده به من قاتلت

.
زهرای من از تو من ممنونم
شدی پیش مرگم به تو مدیونم

.
تو میری و من غریب تر میشم
ازت می خوام که بمونی پیشم

.

التماست می کنم نرو
می کشه من رو غربتت

.
تو نگفتی آخر چه شد
توی کوچه با صورتت

.

فاطمه جان مرو جون علی

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *