اشعار آیینی خیمه...

دل منو سوزونده

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 18 بهمن 1396

دل منو سوزونده

متن شعر

دل منو سوزونده

جون به لبم رسونده

.

ناله نکن عزیزم

چیزی ازت نمونده

.

تو داری میری از این خونه

دلم برات چه پریشونه

.

بار سفرتو می بندی

چه غصه دار و غریبونه

.

تو رو تو کوچه می زدن

یه گوشه کز کرده حسن

.

این دم دمای آخری

چشاتو وا کن حرف بزن

.

پاشو ببین چشم ترم

غریبم و بی یاورم

.

پاشو بازم نفس بکش

ببین چه خاکی شد سرم

.

یار دل تنهای من

زهرای من ، زهرای من

.

سرم نداره سامون

برای غصه هامون

.

روضه بخون عزیزم

گریه کنیم دوتامون

.

چه غریبونه بود این نه سال

حالا که داری میری از حال

.

قرار من و تو عاشورا

تو قتلگاه وسط گودال

.

تو که میدونی آخرش

رو نیزه ها میره سرت

.

کاش برسه تو کربلا

خدا به داد خواهرت

.

یه روزی پاره پاره تن

می مونه بی غسل و کفن

.

همه با تیر و نیزه ها

حسین ما رو می زنن

.

حسین من ، حسین من

.

.

.

برچسب ها

نظرات

  1. حسن میگه

    خیلی خیلی تشکر می کنم

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *