اشعار آیینی خیمه...

سلام ای جواب سلام خدا

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 22 بهمن 1396

سلام ای جواب سلام خدا

متن شعر

سلام ای جواب سلام خدا
ظهورت طلوع تمام خدا

.

تویی آفتاب بلند زمین
تویی سایه ی مستدام خدا

.

تویی که به تعظیم تو امر کرد
تویی صاحب احترام خدا

.

تو نهجُ البلاغه تو قرآنِ وحی
کلامی بگو هم کلام خدا

.

صدایت صدایش به معراج بود
حدیثت حدیث مدام خدا

.

مرا کعبه ی سینه چاکم کنید
فقط پای حیدر هلاکم کنید

.

علی یا علی یا علی یا علی

.

علی ابتدا و علی انتهاست
علی مصطفی و علی مرتضی ست

.

علی اول است و علی آخر است
علی در ظهور و علی در خفاست

.

علی در معارج علی در بُراق
علی اِنَّما و علی وَالضُحی ست

.

علی با حق است علی بر حق است
علی کعبه است و علی در حراست

.

علی نیست آن و علی نیست این
علی نه جداست علی نه خداست

.

علی را بگو هرچه گویی کم است
که زهرا علی و علی فاطمه ست

.

علی یا علی یا علی یا علی

.

اگر تیغ تو سایه گستر شود
همان ابتدا کار یکسر شود

.

غلط گفتم آقا ندارد نیاز
که تیغ شما خرج لشگر شود

.

محال است جمع سلاطین دهر
که با قنبر تو برابر شود

.

زمان شروع رجز خوانی ات
زمین شَل شود آسمان کر شود

.

خدا دوست دارد دم ذوالفقار
دمی از دم زلف تر تر شود

.

ببندی اگر دستمال نبرد
نباشد کسی را خیال نبرد

.

نگهدار ما را برای خودت
فقط بین مهمان سرای خودت

.

مرا آینه کن به دردی خورم
در آغوش ایوان طلای خودت

.

برای پدر مادرم کافی است
نخی ، ریشه ای از عبای خودت

.

اگر پا گذارم به جا پای تو
مرا می بری تا خدای خودت

.

مرا می برد گوشه ای از بقیع
فقط ردّ پا ردّ پای خودت

.

سرت مانده بر شانه ی نخل ها
بگو با من از ماجرای خودت

.

چرا استخوان در گلو مانده ای
که با روضه هایی مگو مانده ای

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *