اشعار آیینی خیمه...

گدای شیر یزدانم ؛ فقیر شاه مردانم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 20 اسفند 1396

گدای شیر یزدانم ؛ فقیر شاه مردانم

متن شعر

گدای شیر یزدانم ؛ فقیر شاه مردانم
نمک پروده ی سلطان عالم پیر سلمانم

.

گهی مانند جبریل است و گاهی همچو پیغمبر
از این گونه تجلّی های او عمری ست حیرانم

.

خدا باید بخوانم یا که عبد خالقش خوانم
علی رب گشته یا رب مرتضی من که نمی دانم

.

عجب زیبا حدیثی را رسول الله فرموده :
که من هم بی ولای مرتضی بی دین و ایمانم

.

اگر کوه گهر را هم به من روزی خدا بخشد
نمی ارزد به آن لحظه که من در زیر ایوانم

.

نگو کفر است این مطلب بیا قدری تأمل کن
غلام حیدرم اما برابر با رسولانم

.

به هر سویی نظر کردم امیرالمومنین دیدم
و فهمیدم تولّی را میان ختم قرآنم
.

خودم را در کنار حضرت معشوق می بینم
روایاتی از آن دلبر سحرها تا که می خوانم

.

به گوشم مانده آوایش که بابایم چنین می گفت :
بدون او خس و خارم ولی با او گلستانم

.

چه عذری آورم فردای محشر نزد صدیقه
اگر افتد ز لب هایم دمی ذکر علی جانم

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *