اشعار آیینی خیمه...

ای قبله ی عوالم بالا ؛ حسین جان

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 8 فروردین 1399

ای قبله ی عوالم بالا ؛ حسین جان

متن شعر

ای قبله ی عوالم بالا ؛ حسین جان

***

ای قبله ی عوالم بالا ؛ حسین جان

ای شعله شعله آتش دل ها حسین جان

حا سین و یا و نون خدا یا حسین جان

ماییم و هر نفس نفس ما حسین جان

یک واژه است لذت دنیا حسین جان

.

هرچه به دل به سینه به سر داشتی علی ست

ذکری که در تمام سحر داشتی علی ست

نامی که در گشودن در داشتی علی ست

جانت علی ست هرچه پسر داشتی علی ست

ای سر به پات رفته به مولا حسین جان

.

چشم تو گشت و از همه ما را خطاب کرد

لطفش بلند که کار صواب کرد

هرکس که بندگی تو را انتخاب کرد

او را نگاه مادرت عالی جناب کرد

گفتیم بعد حضرت زهرا حسین جان

.

آشفته زلفم و تبِ طوفانم آرزوست

کنعانم آرزوست سلیمانم آرزوست

یک بار از لب تو حسن جانم آرزوست

با خون رقم زنم که دو سلطانم آرزوست

امشب بیا بزن رگ ما را حسین جان

.

مست است آن که بر در میخانه ایستاد

مرد است آنکه تا ته پیمانه ایستاد

سر نیست آن سری که روی شانه ایستاد

در پای عشق تو که مردانه ایستاد ؟

آن کیست غیر زینب کبری حسین جان

.

تو می رسی و با تو خبر ها یکی یکی

لبخند می زنی به پسرها یکی یکی

افتاده اند پیش تو سرها یکی یکی

با ماه هاشمیت قمرها یکی یکی

عباسَ نوکرم شبِ فردا حسین جان

.

شعرم رسیده است به ابیات آذری

هَر کیم اِلَر مَحضَرِ آقامَ نوکری

زهرا اِلَر خادِمَ عباسَ مادری

زینب واری نَقَدَ اَبَلفَضل یاوری

نقش اولدی روی بیرق سقا حسین جان

.

ما پی ر میشویم شبیه حبیب تو

شب های جمعه ایم پُر از بوی سیب تو

امشب سلام ما به لب بی نسیب تو

ما را که کشته است صدای غریب تو

جان خواستی به چشم بفرما حسین جان

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *